شروع مجدد

ساخت وبلاگ

امکانات وب

دیگه نمیخواستم بنویسم

شاید نوشتن حال روز موقتی که تو یه زمان خاصی داری و فک میکنی که دنیای تو همونه و وقتی چند وقت و چند سال میگذره حتی دلت نمیخواد یک بار هم که شده اونها رو بخونی کاره عاقلانه ای نباشه

مثه همین وبلاگ که کلی خاطرات توش رو پاک کردم

دوست ندارم کسی بشناسه منو که اهان فلانی تو وبلاگش چنین چیزایی نوشته

یه زمانی یکی رو میخوای که شریک زندگیت شه اما وقتی نمیشه اون موقعا فک میکنی که دنیا سرت خراب شده ولی بعدا وقتی یکی دیگه همسرت میشه میبینی عجب لطفی کرد خدا بهت

عجب شانسی آوردی

ماجرای منه

کلی زور زدم بشن نشدن اما اینی که شد طبق حدسی که میزدم یک سروگردن از همه بالاتر بوده و هست

گاهی اوقات که به اون دوتا قبلی فک میکنم میگم اولی که دمش گرم مردونه اومد گفت آقا تو وضعت خوب نیست باباتم که حمایتت نمیکنه پ بیخیال

ولی دومی کلی منو مسخره کرد ، کلی علافم کرد ، بعد بگو حاج خانوم برای خودش مزایده راه انداخته هرکی میاد جلو اوکی میده ، اهان فلانی میخواد بیاد خواستگاریم پسره خوبیه ، اون میخواد بیاد خواستگاریم پسره بهتریه ، آخرشم که دلم خنک شد هیچ کدوم نیومدن بگیرنش

الانم معلوم نیست کجا مرده ، 

وقتی بهش فک میکنم و از خودم میپرسم اگه بتونی برگردی چیکار میکنی

بعد به خودم میگم اگه بدونم که همسر فعلیم میخواد بیاد تو زندگیم هیچ کدوم از اون دوتا رو اهمیت نمیدم و ولشون میکنم، حداقل اینجوری خاطراتشون باهام نمیمونه که اذیتم کنه

اگه ندونمم که لیاقتی بیشتر از .... ندارن . میگیرم .... تا دلم نسوزه که این همه اذیت شدم ، ولی بعدش میگم نه ارزش نداره آدم پاکدامنیشو بخاطر چنین افرادی از دست بده

الان دو ساله که نامزدم ، به زودی هم عروسیمه

پول کم دارم ولی مهم نیست ، دیگه حوصله غصه خوردن ندارم ، میدونم خدا بالاخره بعد این دوسال مشکل رو حل میکنه ، بقیه عروسی کردن بچه دار هم شدن من تازه عروسیمه مهم نیست، به جهنم که شدن

مبارکشون باشه ، من که حسود نیستم ، مال من اینجوریه ، زندگی من یکی از زیباترین زندگی های دنیاست و همیشه دوستش خواهید داشت ،

هیچ وقت دوست ندارم همسرم این مطالبم رو بخونه ، فک میکنم تمام این مطالب براش دوست داشتنی نباشه ، دوست ندارم ناراحت بشه

خداروشکر ماشاالله ما تو همه چی با هم تفاهم داریم به جز یک مورد که اونم شر نشه خوبه

هعی

آخرسال 96...
ما را در سایت آخرسال 96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mandegar-memoirs بازدید : 107 تاريخ : چهارشنبه 23 اسفند 1396 ساعت: 15:53